انواع دوستي با امام عصر

 

مقدمه:

 از نظر روانشناسي، برقراري ارتباط و دوستي به دو صورت است: 1. مقطعي و كوتاه، 2. هميشه اي و دائمي؛

 

1.ارتباط مقطعي و كوتاه: 
اين نوع ارتباط و دوستي، مبتني بر احساسات آني به وجود مي آيد و اگر دوام نيابد پس از مدت كوتاهي به فراموشي منتهي مي شود. اين دوستي مقطعي، زودگذر، زوال پذير و مبتني بر گرايش احساسي است.
 

2.ارتباط دائمي و هميشه اي:
اين نوع دوستي مبتني بر عقل و آگاهي، به خصوصيات واقعي طرف مقابل است و لذا ارتباط و علاقه دائمي بر اساس آگاهي ايجاد مي شود. اين آگاهي سبب دوام دوستي مي گردد و آن را زوال ناپذير مي سازد. ارزش نوع دوستي آن است كه باعث تأثير در خود فرد و طرف مقابل مي شود.

 

برقراري ارتباط با امام زمان(عليه السلام):
اين ارتباط نيز به دو گونه مي تواند صورت گيرد: الف. مقطعي و زود گذر ب. دائمي و پايدار؛
الف. دوستي مقطعي و كوتاه با امام زمان(عليه السلام): از راه هاي زير امكان پذير است:
1.توجه و ابراز علاقه در جشن هاي ساليانه نيمه شعبان روز ولادت با سعادت آن حضرت؛
2.خواندن دعاي ندبه، زيارت آل يس، دعاي عهد، دعاي فرج، نماز امام زمان(ليه السلام)؛
3.رفتن به مسجد جمكران، مسجد سهله در كوفه و دعا براي فرج آن حضرت؛
4.استمداد، توسل و توجه به حضرت مهدي(عليه السلام) براي رفع مشكلات.
ب. دوستي و ارتباط دائمي و پايدار با امام زمان(عليه السلام): از راه هاي زير امكان پذير است:
1.ايجاد علاقه و دوستي واقعي و قلبي(يعقوب وار): قرآن كريم در داستان حضرت يوسف(عليه السلام) ما را اين گونه راهنمايي كرده است: يعقوب به فرزندان خود فرمود: اي فرزندان من! برگرديد به مصر و به دنبال يوسف و برادرش بگرديد. (يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ ـ يوسف87). اما هنگامي كه برادران به مصر برگشتند، نزد عزيز مصر [كه همان يوسف(عليه السلام) بود] آمده و مشكلات خود را مطرح نمودند و خود يوسف(عليه السلام) را فراموش كردند: "يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ"(يوسف،88) "اي عزيز مصر، سختي [و قحطي] به ما رو آورده و با پولي نا چيز نزد تو آمديم؛ اما تو از راه لطف و كرمت پيمانه ما را پر [و گندم كافي به ما عطا كن] كه خداوند كريمان را پاداش نيكو خواهد داد".
ارتباط و دوستي ما بايد از مرحله "مشكلات شخصي" عبور كرده، فقط به خاطر خود امام عصر(عليه السلام) باشد تا اين دوستي عميق و دائمي گردد؛ زيرا در نوع اول، فقط هنگامي كه مشكلي به ما روي آورد، به ياد امام زمان(عليه السلام) مي افتيم آن هم براي رفع مشكلات و نه براي آن حضرت.
ارتباط عميق و صميمي با امام زمان(عليه السلام)، آن گاه برقرار مي شود كه مشكلات را فراموش كرده تنها خود يوسف زهرا و ظهور او را بخواهيم. همان گونه كه در زندگي اگر بخواهيم علاقه خود را به كسي نشان دهيم، از خود او دلجويي مي كنيم، به او هديه اي مي دهيم و به او ابراز علاقه مي كنيم. البته براي ايجاد اين نوع دوستي"برنامه مداوم" لازم است. مانند : دعاي عهد هر روز صبح ، خواندن قرآن براي سلامتي حضرت به طور روزانه و....
2.احساس حضور؛ راه ديگري كه در دستورات ديني به آن تاكيد شده است تا يك ارتباط عميق و صميمي با امام زمان(عليه السلام) برقرار شود، احساس حضور امام(عليه السلام) و تبديل غيبت به حضور است. در احاديث شريف آمده است: كساني كه غيبت امام زمان(عليه السلام) نزد آنان "به منزله مشاهده" باشد، هميشه امام را حاضر و ناظر مي بينند. امام سجاد(عليه السلام) به ابوخالد كابلي فرمودند: "مردم زمان غيبت حضرت مهدي(عليه السلام) كه معتقد به امامت او هستند و منتظر ظهور او نشسته اند، با فضيلت ترين مردم دنيايند؛ زيرا خدا عقل و فهمي به آنان عطا كرده كه "غيبت" نزد آنان به منزله ظهور و "مشاهده" گشته است. آنها همانند مجاهدين در ركاب پيامبرند ...." (منتخب الاثر، ص244).
پس بايسته است حضور حضرت را واقعي بدانيم و آن را در زندگي احساس كنيم و غيبت او را به حضور تبديل كنيم.
سيره بزرگان و مراجع ديني، بر اين بوده است كه با احساس حضور امام زمان(عليه السلام) رابطه عميق و دائمي بين خود و آن محبوب دل ها برقرار سازند و پرده غيبت را از جلو چشم خود به كنار نهند تا به طور صميمي و راحت با يوسف زهراگفت و گو و درد و دل كنند. اگر چه ممكن است بنا به مصلحت الهي ظهور آن خورشيد هدايت، سال هاي متمادي به طول انجامد؛ اما "حضور و احساس حضور" با "ظهور مادي" تفاوت دارد. اگر اين احساس حضور دائمي نسبت به آن امام همام به وجود آيد و ما خود را در مقابل و جلو ديدگان مبارك ايشان بدانيم، بر اعمال و رفتار خود نيز مواظبت خواهيم كرد و قلب آن عزيز را با گناهان خود آزرده نخواهيم ساخت و دوري از گناه، باعث ارتباط دائمي و دوستي پايدار با آن "يار" خواهد بود.
در اين حالت، شما حضور ايشان را با همه وجودتان احساس مي كنيد، بين خودتان و ايشان پرده و مانعي نمي بينيد.

 

 

 

|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 29 آبان 1392
امام زمان(عج) چه نوع محبتی از ما می‌خواهند

 

امام زمان(عج) چه نوع محبتی از ما می‌خواهند

امام زمان علیه السلام فرمودند:

هدف و قصد خویش را نسبت به محبّت و دوستی ما - اهل بیت عصمت و طهارت - بر مبنای

عمل به سنّت و اجراء احکام الهی قرار دهید، پس همانا که موعظه‌ها و سفارشات لازم را

نموده‌ام؛ و خداوند متعال نسبت به همه ما و شما گواه می‌باشد.

 

متن حدیث:

قالَ الإمام المهدی، صاحب العصر و الزّمان (علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف

 

وَاجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إلَیْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَی السُّنَّةِ الْواضِحَةِ، فَقَدْ نَصَحْتُ لَکُمْ، وَ اللّهُ شاهِدٌ عَلَیَّ وَ عَلَیْکُمْ.

 

"بحارالأنوار: ج 53، ص 179، س 16، ضمن ح 9"


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
شيعيانم مرا نمي خواهند

 

شیعیانم مرا نمی خواهند...

"بسم الله الرحمن الرحیم"

یکی از کسانی که توفیق ملاقات باامام عصر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- را پیدا کرده وآن

حضرت را در ملاقات نموده است که بسیار ناراحت بوده وگریه می کرده اند.

می گوید: از آن حضرت سوال کردم آقاجان! ای سرورم چرا اینقدر گریه می کنید؟

حضرت در جواب فرمودند: "شیعیان مرا نمی خواهند"

باز پرسیدم: آقاجان قربانتان بروم اکثرمردم شمارا می خواهند وهمیشه برای فرج شما دعا

می کنند.

حضرت فرمودند: "از صدنفر یکی ازآنها از ته قلب برای فرج من دعا می کند.

اگر فقط شیعیان ایران یک باربرای ظهور من انقلاب می کردند (وباهم مرا می خواستند)

خداوند ظهور و فرج مرا می رساند

آری! اگر شیعیان ایران همه باهم یک انقلاب درونی واخلاقی پیداکنیم و باهم همدل شده و

زمینه رابرای ظهور آن حضرت فراهم آوریم حتما ظهور آن حضرت فرا می رسد.

یکی از بزرگان در این زمینه می فرمودند: اگر مردم یک حالت انقطاع پیدا کنند و یکباره دلشان

از همه جا بریده شود و فقط متوجه امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- شوند حتما به

خواست خدا ظهور انجام می شود.

گاهی حتی برای یک مسابقه فوتبال چون اکثرمردم کشور قلبشان متوجه خدا شده و باهم دعا

می کنند نتیجه را تغییر می دهند واین سخن خداست که فرموده:

 «اگر دعای شمانبود خدا به شماتوجهی نمی کرد»۲

۱.دراوج تنهایی ص۳۴

۲سوره فرقان آیه ۷۷

ازکتاب کیست مرایاری کند(محمدیوسفی)

"اللهم عجل لولیک الفرج"

برگرفته از وبلاگ omidan1390.blogfa.com


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
سفارش امام عصر به خواندن نافله ، زيارت عاشورا وجامعه

 

حاج سید احمد رشتی می فرماید:

« در سال 1280، به قصد حج بیت الله الحرام از رشت به تبریز آمدم و در خانه حاج صفرعلی تاجر تبریزی منزل کردم؛

اما چون قافله ای نبود، متحیر ماندم تا آن که حاج جبار جلودار سدهی اصفهانی برای طرابوزن (از شهرهای ترکیه) بار برداشت.

من هم به تنهایی از او حیوانی کرایه کرده و رفتم. وقتی به منزل اول رسیدیم، سه نفر دیگر به تشویق حاج صفرعلی به من ملحق شدند:

یکی حاج ملا باقر تبریزی، دیگری حاج سید حسین تاجر تبریزی و سومی حاجی علی نام داشت که خدمت می کرد که به اتفاق روانه

شدیم. به ارزنة الروم ( شهری تجاری و صنعتی در شرق ترکیه ) رسیدیم و از آن جا عازم طرابوزن شدیم

در یکی از منازل بین این دو شهر، حاج جبار جلودار آمد و گفت: منزلی که فردا در پیش داریم مخوف است امشب زودتر حرکت کنید که به

همراه قافله باشید. این مطلب را به خاطر آن می گفت که ما در سایر منازل، غالباً با فاصله ای پشت سر قافله راه می رفتیم.

لذا حدود سه ساعت پیش از اذان صبح، حرکت کردیم. حدود نیم فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که ناگاه هوا دگرگون شد و برف باریدن

گرفت به طوری که هر کدام از رفقا، سر خود را پوشاندند و به سرعت رفتند؛ اما من هر قدر تلاش کردم نتوانستم به آنها برسم و در آن جا

تنها ماندم.

از اسب پیاده شدم و در کنار راه نشستم. خیلی مضطرب بودم؛ چون حدود ششصد تومان برای مخارج سفر همراه داشتم و ممکن بود راهزن

یا دزدی پیدا شود و مرا به خاطر آنها از بین ببرد. بعد از تأمل و تفکر، با خود گفتم: تا صبح همین جا می مانم بعد به منزل قبلی برگشته،

چند محافظ همراه خود می آورم و به قافله ملحق می شوم.

در همان حال ناگاه باغی مقابل خود دیدم و در آن باغ باغبانی که در دست بیلی داشت، مشاهده می شد. او بر درختها می زد که برف

آنها بریزد. پیش آمد و نزدیک من ایستاد و فرمود: تو کیستی؟

عرض کردم: رفقایم رفته و من مانده و راه را گم کرده ام.

فرمود: نافله شب بخوان تا راه را پیدا کنی.

مشغول نافله شب شدم. بعد از تهجد (نماز شب)، دوباره آمد و فرمود: نرفتی؟

گفتم: والله، راه را بلد نیستم.

فرمود: جامعه ( زیارت جامعه کبیره – مفاتیح الجنان ) بخوان تا راه را پیدا کنی.

من جامعه را از حفظ نداشتم و الان هم از حفظ نیستم با آن مکرر به زیارت عتبات مشرف شده ام. از جای برخاستم و زیارت جامعه را از

حفظ خواندم.

باز آن شخص آمد و فرمود: نرفتی؟ بی اختیار گریه ام گرفت و گفتم: همین جا هستم چون راه را بلد نیستم. فرمود عاشورا بخوان.

من زیارت عاشورا را از حفظ نداشتم و الان هم حفظ نیستم در عین حال برخواستم و مشغول زیارت عاشورا از حفظ شدم، و تمام لعن

و سلام ها و دعای علقمه را خواندم.

دیدم باز آمد و فرمود: نرفتی؟

گفتم: نه، تا صبح همین جا هستم. فرمود: الان تو را به قافله می رسانم. ایشان رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت

و آمد. فرمود: پشت سر من بر الاغم سوار شو.

سوار شدم و اسب خود را کشیدم اما حیوان حرکت نکرد.

فرمود: دهنه اسب را به من بده.

ایشان بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را با دست راست گرفت و به راه افتاد و اسب کاملاً آرام می آمد و ایشان را اطاعت

می نمود بعد آن بزرگوار دست خود را بر زانوی من گذاشت و فرمود:

شما چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله.

باز فرمود: شما چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا.

بعد فرمود: شما چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه.

در زمان طی مسافت، مسیری دایره ای را پیمودیم ناگاه برگشت و فرمود: اینها رفقای شما هستند.

دیدم رفقا کنار نهر آبی پیاده شده، مشغول وضو برای نماز صبح بودند.

از الاغ پیاده شدم تا سوار اسب خود شوم، نتوانستم. آن جناب پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و مرا سوار نمود و سر اسب را به سمت

رفقا برگرداند. من در آن حال به فکر افتادم این شخص که بود که به زبان فارسی صحبت می کرد در حالی که این طرفها زبانی جز ترکی و

مذهبی جز مذهب عیسوی وجود ندارد! تازه چطور به این سرعت مرا به رفقای خود رسانید.

به خاطر همین فکرها پشت سرم را نگاه کردم؛ اما کسی را ندیدم و از ایشان اثری نیافتم. و بعد از این جریان به رفقای خود ملحق شدم. »

منبع : مفاتیح الجنان (شیخ عباس قمی)


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
سيد عبدالكريم كفاش

 

قلم بتراشم از هر استخوانم

مرکب گیرم از خون رگانم

بگیرم کاغذی از پرده دل

نویسم بهر یار مهربانم

سید عبدالکریم پیرمرد کفاش معاصری بود که در تهران زندگی میکرد

بسیاری از بزرگان معتقد بودند که حضرت ولی عصر(علیه السلام) به

حجره کوچک کفاشی او رفت وآمد دارد .

ایشان به یکی از دوستان گفته بود روزی حضرت از من سوال فرمودند:

((سید عبدالکریم اگر یک هفته بگذرد و ما را نبینی چکار میکنی؟))

عرض کردم آقا جان میمیرم

حضرت فرمود: اگر اینگونه نبودی ما نمی امدیم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 24 آبان 1392
أوصاف مهدي/نظام الدين

 

نظام الدین

امام زمان(ع) محور عالم و آدم است،«او» محور خلقت و طبیعت است،

«او» محور دین و دیانت است،همه چیز به دور شمع وجود او می چرخد

و همه امور به واسطه او سامان می یابند،از جمله دین که «او» سامان دهنده و نظام بخش آن می باشد.

پس همان طور که از معصومین رسیده،به جاست که ایشان را این گونه توصیف کنیم:

((أنتَ نِظامُ الّدِینِ،وِ یَعسُوبُ المُتَّقینَ))؛  

((تو نظام بخش دین هستی و پیشوای پرهیزگاران))

مفاتیح الجنان،زیارت صاحب الامر/بحار الانوار،ج99،ص116.


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 24 آبان 1392
حديث عشق

 

ابو تراب عبدالله موسي روياني از حضرت عبد العظيم حسني روايت كرده كه فرمود :

بر امام جواد ( ع ) وارد شدم خواستم درباره قائم ( ع ) از او بپرسم كه آيا مهدي اوست يا ديگري ، حضرت ابتداء لب به سخن گشود وبه من فرمود : اي ابا قاسم " قائم ما همان مهدي ( ع ) است كه واجب است در زمان غيبتش انتظار وي را داشته باشند ، و در زمان ظهورش مورد اطاعت وفرمانبرداري قرار گيرد ، او سومين فرزند من است ، سوگند به كسي كه محمد ( ص ) را به نبوت برگزيد و امامت را به ما اختصاص داد ، اگر از عمر دنيا جز يك روز بيشتر باقي نمانده باشد ، خداوند آنروز را به اندازه اي طولاني مي كند تا قائم ( ع ) در آن ظهور نمايد ، و زمين را پس از آنكه از ظلم وستم پر شده باشد آكنده از عدل و داد ميسازد ، خداي سبحان امر ظهور آنحضرت را يك شبه سرو سامان ميبخشد چنانكه أمر موسي كليم خود را چنين كرد ، آنگاه كه براي بر گرفتن آتش براي خانواده اش رهسپار گرديد وزمانيكه برگشت پيامبر وفرستاده خدا شده بود ، سپس امام ( ع ) فرمود : برترين اعمال شيعيان وپيروان ما انتظار فرج است " .

كمال الدين : ج 2 ص 377 ب 36 ح 1


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 24 آبان 1392
٨٠ وظیفه منتظران در عصر غیبت

80 وظیفه منتظران در عصر غیبت

 کتاب“مِکیال المکارم”نوشتۀ آیت‌الله محمد تقی موسوی اصفهانی، یکی از کتاب‌های معتبر و باارزش در زمینۀ مهدویت است. 

این کتاب به سفارش حضرت مهدی(ارواحنا فداه) نوشته و نا‌م‌گذاری شده است. 

در بخشی از این کتاب گران‌سنگ 80 وظیفه و تکلیف ما نسبت به حضرت مهدی(عج)در عصر غیبت بیان شده است که به شرح زیر می‌باشد:

 1. تحصیل شناخت صفات و آداب و ویژگی‌های آن حضرت

 2. رعایت ادب نسبت به ایشان

 3. اظهار محبت نسبت به آن حضرت به طور خاص

 4. محبوب نمودن ایشان در میان مردم

 5. انتظار فرج و ظهور آن حضرت علیه السلام

 6. اظهار اشتیاق به دیدار آن بزرگوار

 7. ذکر مناقب و فضائل آن حضرت علیه السلام

 8. اندوهگین بودن مؤمن از فراق آن حضرت علیه السلام

 9. حضور در مجالس ذکر مناقب و فضائل آن حضرت علیه السلام

 10. تشکیل مجالس ذکر مناقب و فضائل آن حضرت علیه السلام

 11. سرودن شعر در فضایل و مناقب آن حضرت علیه السلام

 12. خواندن شعر در فضایل و مناقب آن حضرت علیه السلام

 13. قیام به هنگام یاد شدن نام و یا القاب آن حضرت علیه السلام

 14. گریستن بر فراق آن حضرت علیه السلام

 15. گریاندن بر فراق آن حضرت علیه السلام

 16. خود را به گریه کنندگان شبیه نمودن بر فراق آن حضرت علیه السلام

 17. درخواست معرفت امام عصر علیه السلام از خداوند عزوجل

 18. تداوم درخواست معرفت آن حضرت علیه السلام

 19. مداوت به خواندن دعای غریق ( یا الله، یا رحمن، یا رحیم، یا مقلب القلوب ...)

 20. دعا در زمان غیبت آن حضرتعلیه السلام

 21. شناختن علامت‌های ظهور آن حضرت علیه السلام

 22. تسلیم بودن و عجله نکردن( در امر ظهور )

 23. صدقه دادن به نیابت آن حضرت علیه السلام

 24. صدقه دادن به قصد سلامتی آن حضرت علیه السلام

 25. رفتن به حج به نیابت آن حضرت علیه السلام

 26. فرستادن نایب که از طرف آن حضرت حج کند.

 27. طواف بیت الله الحرام به نیابت آن حضرت علیه السلام

 28. نایب ساختن دیگری تا از طرف آن حضرت طواف نماید.

 29.زیارت مشاهد رسول خدا و ائمه معصومین (علیهم السلام) به نیابت از مولایمان

 30. استحباب اعزام نایب برای زیارت از سوی آن حضرت علیه السلام

 31. سعی در خدمت کردن به آن حضرت علیه السلام

 32. اهتمام ورزیدن به یاری آن حضرت علیه السلام

 33. تصمیم قلبی بر یاری کردن آن حضرت علیه السلام در زمان حضور و ظهور ایشان

 34. تجدید بیعت با آن حضرت علیه السلام بعد از فرایض همه روزه و هر جمعه

 35. صله آن حضرت علیه السلام به وسیله مال

 36. صله شیعیان و دوستان صالح امامان علیهم السلام به وسیله مال

 37. خوشحال کردن مؤمنین

 38. خیرخواهی برای آن حضرت علیه السلام

 39. زیارت کردن آن حضرت علیه السلام (بوسیلۀ توجه نمودن به آن حضرت و سلام کردن به ایشان)

 40. دیدار مؤمنین صالح و سلام کردن بر آنان

41. درود فرستادن بر آن حضرت علیه السلام

 42. هدیه کردن ثواب نماز به آن حضرت علیه السلام

 43. هدیه نماز مخصوص

 44. نماز هدیه به آن حضرت به گونه مخصوص در وقت معین

 45. اهداء قرائت قرآن به آن حضرت علیه السلام

46. توسل و طلب شفاعت از خداوند به وسیله آن حضرت علیه السلام

 47. دادخواهی و توجه نمودن و عرض حاجت به آن حضرت علیه السلام

 48. دعوت کردن مردم به آن حضرت علیه السلام

 49. رعایت حقوق آن حضرت و مواظبت بر ادای آنها و رعایت وظایف نسبت به آن بزرگوار

 50. خشوع دل هنگام یاد آن حضرت علیه السلام

51. عالم باید علمش را آشکار سازد.(عالِم باید علمش را دربرابر بدعت‌ها آشکار نماید.)

 52. تقیه کردن از اشرار و مخفی داشتن راز از اغیار

 53. صبر کردن بر اذیت و تکذیب و سایر محنت ها

54. درخواست صبر از خدای تعالی

 55. سفارش یکدیگر به صبر در زمان غیبت آن حضرت علیه السلام

56. پرهیز از مجالسی که نام آن حضرت علیه السلام در آنجا مورد تمسخر باشد.

 57. تظاهر با ستمگران و اهل باطل(تقیّه در برابر پادشاه ستمگر)

 58. ناشناس ماندن و پرهیز از شهرت یافتن

 59. تهذیب نفس

 60. اتفاق و اجتماع بر نصرت آن حضرت علیه السلام

61. متفق شدن بر توبه واقعی و بازگرداندن حقوق به صاحبان آنها

 62. ییوسته به یاد آن حضرت علیه السلام بودن

 63. به آداب آن حضرت علیه السلام عمل نمودن

 64. دعا به درگاه الهی برای جلوگیری از نسیان یاد آن حضرت علیه السلام (از خدا بخواهی که تو را از فراموش کردن یاد آن حضرت

محفوظ بدارد.)

 65. اینکه بدنت نسبت به آن حضرت علیه السلام خاشع باشد.

66. مقدم دانستن خواستة آن حضرتعلیه السلام بر خواسته خود

 67. احترام کردن نزدیکان و منسوبین به آن حضرت علیه السلام (مانند سادات علوی و علمای دینی)

 68. بزرگ داشتن اماکنی که به قدوم آن حضرت علیه السلام زینت یافته‌اند.

 69. وقت ظهور را تعیین نکردن.

 70. تکذیب و دروغ شمردن وقت گذاران ظهور

71. تکذیب کردن مدعیان نیابت خاصۀ آن حضرت علیه السلام در زمان غیبت کبری

 72. درخواست دیدار آن حضرت علیه السلام با عافیت و ایمان

 73. اقتدا و تأسّی جستن به اخلاق و اعمال آن حضرتعلیه السلام(معنی تشیع و مأموم بودن همین است.)

 74. حفظ زبان از یاد غیر خدا و مانند آن

 75. خواندن نماز آن حضرت علیه السلام

76. گریستن در مصیبت مولایمان شهید مظلوم حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام

 77. زیارت قبر مولایمان آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام

 78. بسیار لعنت کردن بر بنی امیه در آشکار و پنهان

 79. اهتمام و همت کردن در ادای حقوق برادران دینی

 80. مهیا کردن سلاح و اسب در انتظار ظهور آن حضرت علیه السلام (آماده باش بودن)

 

 


|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 9 آبان 1392