اي ابو خالد مردم زمان او كه معتقد به امامت وي هستند و منتظر ظهور او هستند ، از مردم تمام زمانها بهترند ؛ زيرا خداوند عقل و فهمي به آنها داده كه غيبت در نزد آن ها حكم مشاهده را دارد ! خداوند آن ها را در آن زمان مثل كساني مي داند كه با شمشير در پيش روي پيغمبر (عليه دشمنان دين ) پيكار كرده اند ، آن ها مخلصان حقيقي و شيعيان راستگوي ما هستند كه مردم را به طور آشكار و نهان به دين خدا مي خوانند. و هم فرمود : انتظار فرج بزرگترين فرج است .
*******************
با مباحث مهدویت با ما همراه باشید
****************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
#بسم_رب_المهدی/امام شناسی #راههای_کسب_رضایت امام عصر بخش اول اگر مي خواهيم رضايت آقا امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و به دنبال آن رضايت خداوند را به دست بياوريم، در يك جمله بهترين عمل اين است كه :
آن چه را خداوند واجب كرده است ، انجام دهيم و آن چه را حرام كرده است ، ترك نماييم .
شيعيان در عصر غيبت وظايفی دارند كه به طور مختصر به برخي از آن ها با استفاده از روايات اشاره مي كنيم :
1. معرفة وشناخت مقام امام وامامت ولايت
الف : لزوم شناخت إمام :
فضيل گفت از حضرت ابو جعفر عليه السّلام شنيدم مي فرمود : هر كس بدون امام بميرد مرگ او چون مردن مردم جاهليت است هرگز عذر مردم را در شناختن امام نمي پذيرند. كسي كه با شناختن امام بميرد ، او را زياني نخواهد رسيد چه جلوتر از ظهور امام بميرد يا بعد از آن و كسي كه بميرد ؛ در حالي كه امامش را شناخته ، از دنيا برود ، مانند كسي است كه با قائم عجل اللَّه فرجه در خيمه او بوده است . (المحاسن ، 155 عنه البحار ، ج23 ، ص77 ، ح 6.)
سلمة بن عطا از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود:
حضرت امام حسين عليه السّلام در ميان اصحاب خود فرمود : اصحاب من ! خداوند مردم را آفريد تا او را بشناسند وقتي شناختند او را مي پرستند وقتي او را پرستيدند از پرستش ديگران دست ميكشند.
(علل الشرايع ، ص 9 عنه البحار ، ج 5 ، ص312 ، ح 1.)
مردي عرض كرد يا ابن رسول اللَّه پدر و مادرم فدايت معني معرفت خدا چيست؟
فرمود: همان معرفت و شناخت اهل هر زماني است امام زمان خود را .
مرحوم شيخ صدوق رحمت الله عليه بعد از نقل اين روايت مي گويد :
اهل هر زمان بايد بشناسند و بدانند كه خدا ايشان را وانگذاشته و زمين را خالي از امام معصوم ننموده
كسي كه بپرستد خدائي را كه حجت براي مردم قرار نداده او خداي واقعي را نپرستيده ديگري را پرستش نموده.( علل الشرايع ، ص 9 .)
ومرحوم علامه مجلسي نيز مي گويد :
شايد امام عليه السّلام كه معرفت خدا را معرفت امام دانسته منظورش اين است كه معرفت خدا حاصل نمي شود مگر از طرف امام يا به جهت اين كه شرط انتفاع از معرفت خدا معرفت امام است كه اگر خدا را بشناسد ولي امام شناسي نداشته باشد ، خداشناسي او برايش سودي ندارد و توضيحي كه شیخ صدوق نيز داده است بي مناسبت نيست .
(البحار ، ج 23 ، ص83 .)
ب : إمام ، مظهر اسماء حسناي خداوند : مرحوم شيخ كليني رحمت الله عليه در كتاب شريف كافي اين روايت را نقل مي كند : و آن حضرت راجع به قول خداي عز و جل «خدا را نامهاي نيكوست او را بآنها بخوانيد» فرمود : سوگند بخدا مائيم آن نامهاي نيكو كه خدا عملي را از بندگان نپذيرد مگر آنكه با معرفت ما باشد .(الكافي ، ج 1 ، ص 143.)
علي عليه السلام: به بهشت نمي رود مگر كسي كه ما را بشناسد و ما او را بشناسيم .
ج : احاطه علمي إمام بر همه امور عالم : ما از اخبار و اوضاع شما كاملا آگاهيم و چيزي از آن بر ما پوشيده نمي ماند
( بحار ، ج53 ، ص 175 .)
مرحوم كليني رحمت ا لله عليه در روايت ديگري از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : به راستي من مي دانم آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و مي دانم آنچه در بهشت است و آنچه در دوزخ است و ميدانم آنچه بود و آنچه مي باشد،وسپس گويد: سپس اندكي صبر كرد و ديد كه اين سخن بر هر كه شنيد گران آمد پس فرمود: من اينها را از كتاب خدا عز و جل مي دانم، زيرا خدا عز و جل مي فرمايد: در آن بيان واضح هر چيزي است .
(الكافي ، ج1 ، ص 261 .) *******************
با مباحث مهدویت با ما همراه باشید
*****************
اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
نمی دانم ماجرای شیعه تنوری را شنیده اید یا نه؟ ماجرا این است که در زمان امام ششم - صادق آل محمد (ع) - یکی از یاران خراسانی به نام سهل خراسانی خدمت ایشان می رسند و حین گفتگو مکرر از ایشان سوال می کنند که: -" آقا چرا قیام نمی فرمایید؟!! چرا تشکیل حکومت اسلامی نمی دهید؟!" حضرت (ع) سعی می کنند که با سکوت و لبخند از کنار این موضوع بگذرند. تا اینکه شیعه خراسانی اصرار می ورزد که : "آقا چرا ... ما که هستیم! ..." و کم کم اعتراضش تندتر می شود که : "با این که حق خلافت و رهبری از آن شماست، و با این که ــ فقط در خراسان ــ صد هزار شیعه ی طرفدار و شمشیر زن دارید، چرا نشسته اید و قیام نمی کنید؟" در این گیر و دار، امام صادق (ع) از کنیزشان می خواهد که تنور را روشن کنند و بعد بی مقدمه به این عزیز هموطن! می فرمایند که: " برو و داخل تنور بنشین! " سهل می ترسد و می گوید: "آقای من! مرا به آتش عذاب مکن.. از من بگذر که خدای از تو بگذرد." امام دیگر چیزی نگفتند تا اینکه در همین شرایط، هارون مکی که مومنی وارسته و از یاران امام بود وارد شد. امام به او فرمود: " کفش هایت را کناری بگذار و وارد تنور آتش شو و در آن بنشین! " او بی درنگ داخل تنور داغ شد و در آن نشست. امام پس از مدتی که با آن خراسانی صحبت می فرمود و از اوضاع و احوال خراسان جوری سخن می گفت که گویا از خود سهل هم بیشتر و بهتر بر مسایل خراسان واقف است، به وی فرمود: "برخیز و داخل تنور را نگاه کن! " سهل برخاست، به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی با آرامش تمام در میان آتش نشسته است. آن گاه امام فرمود: در خراسان چند نفر (شیعه) مثل این مرد دارید؟ سهل عرض کرد: سوگند به خدا، حتی یک نفر هم این طور نداریم. فرمود: انا لا نخرج فی زمان لا نجد فیه خمسه معاضدین لنا نحن اعلم بالوقت. یعنی: ما تا وقتی پنج نفر همراه ـ واقعی ـ نداشته باشیم قیام نمی کنیم... ما به زمان انجام تکلیف آگاه تریم!(1)
این حکایت را مکرر شنیده ام و شنیده اید! اصلا دوست نداشتم که مثل سهل باشم، همیشه آرزو کرده ام هارون مکی باشم!
(1)پاورقی مناقب ابن شهر آشوب جلد4 صفحه ی 237 و بحارالانوار جلد 47 صفحه ی 123 حدیث 172 با اندکی تغییر در متن
و امام مانند آن برادری است که همراه انسان به دنیا آمده و گویی یکی بوده اند مانند دانه خرما و سپس دو نیم گشته اند. گویی انسان را جزئی از خود می داند و اینسان به ما مهر می ورزد. محبانش را جدای از خود نمی بیند و رعیتش را اجزای خود می پندارد.
لغت «شقیق» از شقه می آید و به معنای نصف هر چیز است. «الاخ الشقیق» به برادر دوقلو گفته می شود، به این اعتبار که گویی هر کدام نیمه دیگری هستند. دو برادر که چنین رابطه ای با هم دارند، طبیعتاً میان آنها رابطة عاطفی گرمی برقرار خواهد بود.
برادر وفادار خصوصیاتی دارد که حتی پدر و مادر هم جای او را نمی گیرند. دو برادر معمولاً برای هم مایه قوت قلب و پشتگرمی و تکیه گاه یکدیگر هستند.
هر زمان که سخن از چنین برادری می رود، ناخودآگاه یاد سردار شهید کربلا حضرت ابالفضل (علیه السلام) در ذهن انسان تداعی می شود. ایشان برادری وفادار برای امام حسین (علیه السلام) بودند و هر یک از این دو بزگوار، وفای برادر را در وجود دیگری احساس می کردند.
پدر دلسوز اگر ببیند که فرزندش راه خطا می رود و اشتباهی را مرتکب می شود، با مهربانی و ملاطفت، او را از خطایش بازمی دارد و به هر قیمتی که شده از سقوط در انحراف نجاتش می دهد. برادر، در سختیها و گرفتاریها، برادرِ خود را تنها نمی گذارد. و آن که برادری مانند خود دارد هیچ گاه خود را تنها احساس نمی کند. مادر مهربان کودک خود را از خودش بیشتر دوست دارد، حاضر است به جای او همة ناراحتی ها و مشکلات را تحمل کند اما آن طفل به سختی نیافتد و در دام بلا گرفتار نشود. همة اینها و بالاتر از اینها، در وجود نازنین امام (علیه السلام) جمع شده و خداوند چنین بزگواری را مربی و پدر و مادر بندگان خود قرار داده است.
کسی که ولایت چنین امامی را بپذیرد، خود را در کنفِ حمایت و زیر سایه- مهر و عطفت چنان شخصی قرار داده و دیگر از هیچ خطری نگرانی ندارد و دلش شور چیزی را نمی زند.
#بسم_رب_المهدی/امام شناسی وصف امام عصردرکلام امام رضاعلیه السلام
بخش4 امام:پدر،مادر،برادر
الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِيرِ (اصول کافی ج1) لطف وشفقت امام عصر خیلی بیش ازپدراست سید بن طاووس یکی از علمای شیعه بود که بارها و بارها خدمت امام عصر (علیه السلام) رسیده بود چنانکه حتی لحن صدای آن حضرت را می شناخت. وی نقل می کند: در یک سحرگاه در سرداب مطهر (منزل حضرت در سامرا) از حضرت صاحب الامر ارواحنافداه این مناجات را شنیدم که می فرمود: .
خدایا؛ شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کرده ای، آنها با اتکاء بر محبت به ما و ولایت ما مرتکب گناهان بسیاری شده اند، اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با توست از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای و آنچه از گناهان آنها که در ارتباط با خودشان است، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که حق ماست به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنان را با دشمنان ما در خشم و سخط خود جمع نفرما.
همچنین آن بزرگوار در کتاب مهج الدعوات خویش آورده که: در شب چهارشنبه 23 ذیقعده الحرام سال 638 قمری در سامرا بودم، سحرگاه در سرداب مطهر می شنیدم که آن حضرت (علیه السلام) در حق شیعیان خود این دعا را می فرمود:
خدایا! به حق آنکه با تو مناجات کرد و به حق آنکه در خشکی و دریا تو را خواند بر مومنان فقیر، غناء و ثروت و بر بیمارانشان شفاء و سلامتی و بر زندگانشان لطف و کرم و بر گذشتگانشان مغفرت و رحمت و بر مسافران و غریبانشان بازگشت به وطنهایشان، تفضل فرما. (مهج الدعوات سیدبن طاووس)
آیا این کلمات به جز دعای پدری مهربان و دلنگران در حق فرزندان خویش است؟! امام رضا (علیه السلام) فرمودند:امام پدر مهربان و دلسوز است. ادامه دارد.....
یک پدر دلسوز در مقابل فرزند خود احساس مسئولیت می کند و نگران او است. پدر، بیش از آنکه به فکر راحتی خود باشد، به آسایش فرزندان خود می اندیشد و می کوشد تا بهترین امکانات را برای او فراهم آورد. در واقع پدر و مادر به فرزندشان احسان می کنند.
این حالت پدر و مادر، برخاسته از محبت قلبی آنهاست. منطق محبت، منطق خاصی است و تا زمانی که کسی اه ل آن نباشد، نمی فهمد. اگر کسی پدر یا مادر نباشد، نمی تواند احساس آنها را نسبت به فرزندشان درک کند. باید باور داشت که محبت امام عصر (علیه السلام) به ما، افزون از محبتی است که یک پدر دلسوز و یک مادر مهربان نسبت به فرزند خود دارند. این حقیقت، جز در وجود مقدس آن حضرت یافت نمی شود. باید این نعمت بزرگ الهی را قدر دانست و آن را پاس داشت. ادامه دارد..... ************** با مباحث مهدویت با ما همراه باشید
دربخش قبلی در حال و هوای مهر مادری قرار گرفتیم خوب است کمی هم از پدر بگوییم: خوب می دانی محبت پدر محبتی است که با نگرانی، دلسوزی و دلمشغولی همراه است. شفقت این گونه محبتی است. همیشه پدر دل نگران فرزندان است. شاید به ظاهر از فرزندان دور باشد اما همیشه دلش برای فرزندان در تپش است. پدر دلسوز اگر ببیند که فرزندش خطا می کند و به راه اشتباه می رود، با مهربانی او را از خطایش بازمی دارد و هر طور شده از سقوط در انحراف بازش می دارد. اگر فرزند چنان خطاکار باشد که صبر پدر به پایان برسد و او را از خود براند، اگر چنان بی ادبی کند که پدر او را از خانه بیرون کند، اگر تمام روز را بی خیال در کوچه و خیابان سر کند، زمانی که شب فرامی رسد باز به یاد پدر و خانة پدری می افتد، نادم و پشیمان می شود. اگر چه شرمسار است اما راه دیگری ندارد، جای دیگری نمی شناسد، پناه دیگری نیست. پس نزد پدر بازمی گردد و آن وقت است که می بیند پدر نگران و چشم به راه او بوده است. مدتهاست که انتظار او را می کشیده، چه بسا در خانه را نیمه باز گذاشته تا فرزند بازگردد، بارها و بارها تا سر کوچه آمده و نگران بوده که در این تاریکی و ناامنی خیابانها چه به سر فرزندم آمد!
رأفت امام شبیه به آن پدر دلسوزی است که از هیچ ارشاد و هدایتی دریغ نمی ورزد. و راستی که چنین است! مگر نه اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بارها و بارها خود و امیرالمؤمنین (علیه السلام) را پدران امت خود معرفی کرد: أنا و علی ابواه هذه الاُمّة (بحارالانوارج16ص95) و چون سخن از علی (علیه السلام) به میان آمده این موضوع در مورد همة ائمه هم صدق می کند که کلهم نورٌ واحد . همان طور که این سخن امام رضا (علیه السلام) که مشغول بررسی آن هستیم در توصیف همة امامان به طور عام، و در عصر ما در توصیف حجه بن الحسن به طور خاص می باشد. لذا ما فرزندان معنوی و روحی ائمه (علیهم السلام) هستیم. امام رضا (علیه السلام) در ذیل این حدیث می فرمایند: ان شفقه الرسول علی امته شفقة الآباء علی الاولاد و ... محبت و دوستی پیامبر نسبت به امتش محبت پدر به فرزندانش می باشد و بعد از پیامبر محبت علی (ع) بر مردم مانند محبت پیامبر به امت است. سپس فرمودند به همین جهت پیامبر فرمودند: «انا و علی ابوا هذه الامة...» - در روایت دیگری علی (ع) پس از نقل این جمله فرمودند: شنیدم از پیامبر اکرم(ص) که فرمود "و لحقنا علیهم اعظم من حق ابوی ولادتهم؛ (بحار الانوار ج23ص259)
حق ما بر امت بزرگتر از حق پدر و فرزندی است" ادامه دارد.... ************* با مباحث مهدویت با ما همراه باشید
می خواهیم مثل زندگی همه مان که از مادر آغاز شد، ما نیز با مادر آغاز کنیم. همه ما چه آنهایی که مادرانشان را از دست داده اند و چه آنهایی که هنوز نعمت مادر را در کنار خود دارند طعم شیرین محبت مادر را احساس کرده ایم.
مادر واژه ای است که عشق و محبت را به خاطر می آورد و در سراسر دنیا مرسوم است که هر گاه می خواهند نمونه ای از محبت و عاطفه را مثال بزنند مادر را یادآور می شوند. هر جا می خواهند مجسمه و تمثالی از عشق و دلسوزی برپا کنند مادر را مجسم می کنند. آن هم محبت مادر به طفل خردسال و ضعیفی که وجودش به وجود مادر بسته است. شیرین ترین خاطراتمان آن زمانی است که مادر نوازشمان می کرد و در آغوش گرم مادر به خواب می رفتیم. چه بسا شبهایی که تب کردیم و مادر نیز تب آلود و نگران در کنار بستر ما شب را به صبح رساند. چه بسا که در غصه ها و مشکلات از پا افتادیم و دعاهای مادر راهی برایمان گشود. هنوز هم وقتی یاد کودکی هایمان می افتیم گرمی دستان مادر را احساس می کنیم. هنوز هم به یاد می آوریم نخستین گامهای لرزانی را که برداشتیم و مادر دلواپسانه مراقب بود که مبادا زمین بخوریم و...
حالا هم که در بزرگسالی به سر می بریم گاهی در اوج مشکلات آرزو می کنیم باز همان کودک خردسال بودیم و به آغوش مادر، همان پناهگاه همیشگی پناه می بردیم. همان آغوشی که وقتی درون آن جا می گرفتیم فکر می کردیم تمام رنجها، سختیها، و غصه های دنیا به پایان رسیده است . نمی دانم طعم مادر شدن را چشیده ای یا نه؟! تا زمانی که مادر نشده ای هیچ چیز نمی تواند خواب ناز تو را آشفته کند اما وقتی مادر شدی به کوچکترین صدای کودکت هراسان از خواب می پری و آشفتة اویی. مادر مهربان کودک خود را از خودش بیشتر دوست دارد.
امام رضا (علیه السلام) فرمود: امام مادری نیک رفتار به طفل خردسال خویش است. ************** با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
شنیدن مناجاٺ شیرین امام زمان علیہ السلام توسّط سیّد بن طاووس
از ابن طاووس منقول است ڪہ او شنید در سحر در سرداب مقدّس از صاحب الامر(ع) ڪہ آن جناب مے فرمود:
«اللّهم انّ شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا و بقیّة طینتنا و قد فعلوا ذنوباً ڪثیرة اتّڪالا علے حبّنا و ولایتنا فان ڪانت ذنوبهم بینڪ و بینهم، فاصفح عنهم فقد رضینا و ما ڪان منها فیما بینهم، فاصلح بینهم و قاصّ بها عن خمسنا و ادخلهم الجنّة و زحزحهم عن النّار و لاتجمع بینهم و بین اعدائنا فے سخطڪ.»
یعنی: خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیّہ طینت ما خلق ڪردہ اے، آنها گناهان زیادے بہ اتّڪاء بر محبّت بہ ما و ولایت ما ڪردہ اند،
اگر گناهان آنها گناهے است ڪہ در ارتباط با تو است از آنها بگذر ڪہ ما را راضے ڪردہ اے
و آنچہ از گناهان آنها در ارتباط با خودشان هست، خودت بین آنها را اصلاح ڪن و از خمسے ڪہ حقّ ما است بہ آنها بدہ تا راضے شوند و آنها را از آتش جهنّم نجات بدہ و آنها را با دشمنان ما در خشم و سخط خود جمع نفرما.»
هریک از حالت های زیر به کدام یک از حالت های خورشید شبیه است؟ 1-وجود امام همراه با ظاهربودن در میان مردم 2-وجود امام و غایب بودن از مردم 3-نبودِامام 1-وجود امام همراه با ظاهر بودنشان دربین مردم به تابش مستقیم خورشید تشبیه می شود . دراین حالت خورشید می تابد،تمام فوائد خودرابه زمین می دهد وهمه از آن استفاده می کنند . مانند:وجودامام دربین مردم دراینصورت انسانها به اندازه استعداد و لیاقت خود از وی بهره مند میشوند اگر مردم رهبری ایشان راهم بپذیرند ودر خودلیاقت وآمادگی ایجادکنندامام رهبری جامعه راهم به عهده میگیرد. 2-وجودامام وغایب بودن از مردم : به خورشید پشت ابر تشبیه شده است دراین حالت خورشیدزمین را از تاریکی مطلق،سرماونابودی نجات میدهد. حیات زمین حفظ میشود این پشت ابر بودن خورشید موقتی است. امام در زمان غیبت زمین واهل آنرا از نابودی حفظ میکند وباهدایت خودافراد مستعد رایاری میرساندوهمه از برکات وجود ایشان بهره مند می شوند گرچه اکثرآنان متوجه نیستند غیبت امری موقتی است و بالاخره روزی امام ظهور خواهند کرد. الهــــــــی آمیــــن
3-نبود امام به نبود خورشید تشبیه شده است. در این حالت کره زمین سرد،ساکنان آن نابود می شوند اگر امام نباشد واسطه فیض نخواهد بود و زمین ساکنان خودرا فرو میبرد. نه تنها زمین بلکه نظام هدایت جهانی فرو می ریزد وهمه ی هدایت های الهی قطع می شود پس چنین اتفاقی نخواهد افتاد." اللّهُـــــــمّ عَجِّــــــلِ لِوَلیِـــــــکَ الفَـــرَج
شخصی به نام *بشر بن سلیمان*که از نسل ابی ایوب انصاری و از موالیان حضرت امام علی النقی و امام حسن عسکری (ع) و همسایه ایشان در سامرا بود، می گوید: «کافور خادم امام هادی ع به نزد من آمد و گفت: «مولای ما حضرت ابی الحسن علی بن محمد(ع ) تو را به نزد خود می خواند.» پس نزد آن حضرت رفتم. چون نشستم آن حضرت فرمود: ای بُشر! تو از اولاد انصاری و این موالات و دوستی ما، مدام در میان شما بوده و این دوستی و محبت را از یکدیگر به میراث می برید. شما مورد اعتماد ما اهل بیت هستید و من می خواهم به تو فضیلتی ببخشم که بوسیله آن پیشی بگیری بر شیعه در پیروی کردن آن فضیلت.. تو را به رازی مطلع کرده و برای خریدن کنیزی می فرستم.» سپس آن حضرت نامه ای به خط و زبان رومی نوشت و با انگشتر خود بر آن مهر زد و کیسه زردی بیرون آورد که آن 220 اشرفی بود. سپس فرمود: «این 220 اشرفی را بگیر و به بغداد برو و در صبحگاه در معبر فرات حاضر بشو. در آنجا وکلای عباسیان مشغول فروش بردگان هستند. آن وقت توپیش شخصی به اسم *عمروبن یزید*برده فروش برو. در آنجا باش تا او برای مشتریان خود کنیزکی که صفتش چنین و چنان است و دو جامه حریر محکم بافته در تن او می باشد ظاهر سازد. آن کنیز خودداری می کند از آنکه او را بر خریداران عرضه کنند و ابا می کند از اینکه خواهنده ای بر او دست بگذارد و صدای او را به زبان رومی می شنوی که در پس پرده رقیقی چیزی می گوید؛ پس بدان که می گوید: «وای که پرده عفتم دریده شد!» پس یکی از خریداران خواهد گفت: «این کنیز، به قیمت سیصد اشرفی مال من باشد چرا که عفت او باعث شده که به خرید او میل و رغبت پیدا کنم.» ولی او خودداری می کند و از فروخته شدن به او سرباز می زند. پس آن برده فروش می گوید: «چاره چیست؟» من ناچارم که ترا بفروشم.» آن کنیز می گوید: «چرا عجله می کنی؟ بدرستی که باید یک مشتری بیاید که دل من هم به او میل پیدا کند و بتوانم بر وفا و دیانت او اعتماد کنم.» ای بُشر !
#بسم_رب_المهدی/امام شناسی زمان ظهور ✅استاد فاطمي نيا:
وقت ظهور امام زمان عليه السلام از اسرار الهي است و لذا فرموده اند : " كذب الوقّاتون " (دروغ گفته اند تعيين كنندگان وقت ظهور!) اما بعضی از بزرگانی را كه زيارت كرده ايم _ بدون اينكه وقت مشخصي معين كنند _اجمالا گفته اند : "فرج ، نزديك است" يعني: بيشتر مدت غيبت سپري شده است و مقدار كمتري مانده است ، اما اينكه چه زماني محقق ميشود را هيچكس نميداند! وظيفه ي ما دعا كردن براي ظهور و سلامتي مولايمان امام زمان عليه السلام است دعاي شريف "اللهم كن لوليّك الحجّه بن الحسن..." را روزي چند مرتبه با اخلاص بخوانيد **************** با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
#بسم_رب_المهدی/امام شناسی #سیمای حضرت مهدی عج درقرآن بخش دهم
- «اعلموا ان الله یحی الارض بعد موتها»; (19)
«بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردن آن زنده خواهد کرد.»
از امام باقر علیه السلام درباره این آیه نقل شده است که فرمود: « خداوند عز و جل زمین را به وسیله حضرت قائم علیه السلام زنده میکند، پس از مردن آن.» (20)
پی نوشت ها
19) حدید/ 17.
20) کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 668; کتاب الغیبة، ص 110.
#بسم_رب_المهدی/امام شناسی #سیمای حضرت مهدی عج درقرآن بخش هشتم
«امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض»; (15)
«آیا آن کیست که دعای مضطر را هنگامی که او را میخواند به اجابت میرساند و رنج و غم را برطرف میسازد و شما را جانشینان زمین قرار میدهد؟»
از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام درباره این آیه نقل شده است که فرمودند: «این آیه درباره قائم از آل محمد صلی الله علیه و آله نازل شده است هرگاه که خروج کند معمم میشود و در کنار مقام نماز گذارد و به درگاه پروردگارش تضرع نماید، پس هیچ پرچمی از او رد نشود.» (16)
پی نوشت ها
15) نمل/ 62.
16) تاویل الایات الظاهرة، ص 403; کتاب الغیبة، چاپ مکتبة الصدوق، صص 181 و 182; تفسیر قمی، ج 2، ص 205
#بسم_رب_المهدی/امام شناسی #سیمای حضرت مهدی عج درقرآن بخش ششم - «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون»; (11)
«و به راستی که ما پس از نوشتن در ذکر [تمام کتب آسمانی یا تورات ]در زبور نیز نگاشتیم که البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد.»
علی بن ابراهیم در تفسیرش که منسوب به امام صادق علیه السلام است در معنی این آیه گوید: « تمام کتابها [ی آسمانی] ذکر [خداوند] است. البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد :: موضوعات مرتبط:
امام شناسي , ,
#بسم_رب_المهدی/امام شناسی #سیمای حضرت مهدی عج درقرآن بخش پنجم - «و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا»; (9)
«و بگو که حق آمد و باطل نابود شد که همانا باطل محو شدنی و سزاوار نابودی است.»
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: «اذا قام القائم علیه السلام ذهب دولة الباطل; (10) هرگاه قائم علیه السلام بپا خیزد، دولت باطل از بین میرود [و زایل میگردد] .»
#بسم_رب_المهدی/امام شناسی #سیمای حضرت مهدی (عج) درقرآن بخش چهارم «و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا»; (7)
«و هر آنکه مظلوم کشته شود پس البته که ما برای ولی او حکومت و تسلط دادیم، پس مبادا در کشتن اسراف کند که او منصور است.» وقتی از امام صادق علیه السلام درباره این آیه سۆال شد، آن حضرت در جواب فرمودند:
«آن قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است که خروج میکند و به انتقام خون حسین علیه السلام دشمنان را میکشد. پس چنانچه اهل زمین را به قتل رساند مسرف نخواهد بود.» (8)
- «و ذکرهم بایام الله». (3) از امام باقر علیه السلام روایت است که فرمود: «ایام الله عز و جل ثلاثة: یوم یقوم القائم علیه السلام و یوم الکرة و یوم القیامة; (4)
روزهای خدا سه تا ست: روزی که قائم علیه السلام قیام خواهد کرد، و روز رجعت و روز قیامت».
#بسم_رب_المهدی/امام شناسی #سیمای_مهدی درقرآن مقدمه: در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد كه به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است قرآن مجید نیز نسبت به این موضوع اهتمام ویژه ای داشته و اراده و خواست خداوند متعال را بر این میداند که دوران حکومت شیطان به پایان رسد و بساط پیروان او برچیده شود و حتما تمام بندگان صالح خداوند در همه جای زمین به حکومت رسند و سراسر گیتی به آنان سپرده شود تا قوانین اسلام به طور کامل و همه جانبه تطبیق و اجرا و سعادت افراد بشر تضمین و تامین گردد و هدف نهایی از زندگی تحقق پذیرد.
بیش از یکصد و بیست آیه از آیات قرآن به مساله مهدویت تفسیر شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد. ************* اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری ************* با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
سوال::چرا امام حسن عسکری این سه نشانه رابه عنوان علامت جانشینی حضرت حجت(عج)معرفی می کند ؟ پاسخ: درمساله امامت و پیشوایی حضرت حجت(عج) موضوع شگفت آورتر ازهمه.این بود که آنها با کودکی پنج ساله روبرو بودند که ادعا داشت که جانشین امام عسکری(ع) است.
البته: امامت ورهبری در دوران کودکی فقط مختص امام زمان (عج) نبود بلکه امامان دیگری همچون امام جواد (ع) هم این شرایط را دارا بودند . اما:
اما شرایط حاکم بر امامت حضرت مهدی(عج) این روند را به گونه ای دیگر رقم زدو تردیدهای شکننده ای را در ذهن شیعه پدید آورده و کار امام حسن عسکری(ع) را مشکل ساخت. ایشان نه فقط در سن و سالی کمتر از دیگر امامان به امامت رسید, بلکه به خاطر مصالحی که وجود داشت ولادتش نیز پنهانی بود. و تا زمان امامت ایشان, جز اندکی, جمال دل آرای او را ندیده بودند...او چگونه میتوانست خود را به اثبات برساند ؟!! بنابراین امام عسکری (ع) دو وظیفه مهم درقبال فرزند دلبندخویش داشتند: 1_حفظ جان امام ازگزند خلفا که درانتظارتولد ایشان بودندومهم ترازآن: 2_اثبات امامت ایشان ومعرفی کردن وی به یاران ودوستان خود واین سه نشانه ای(1) که ازآن یادشدخود دلیلی محکم بر امامت این کودک پنج ساله بود.
پانوشت 1)سه نشانه: 1_کسی که برپیکرامام عسکری نمازبخواند. 2_کسی که جواب نامه ها را ازابوالادیان بخواهد. 3_کسی که از اموال وهمیان خبر دهد. تدوین:خدیجه تاج بخشیان
************!****** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری ****************** با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
ماجرای نمازگزاردن حضرت حجت(عج) برجنازه پدربزرگوارش
بخش3⃣ ادامه ماجرا دیدم جعفر رنگش پرید و بدون مقاومت خودش را کنار کشید و آن کودک ، نماز بر جنازه خواند !
ابوالادیان می گوید : من به دنبال سایر علایم بودم که کسی جواب نامه ها را از من بخواهد. وقتی آن کودک از مقابل من گذشت به من نگاه کرد و فرمود: ( یا بَصرِی هاتِ جَوابَ الکُتُبِ ) جواب نامه ها را بیاور.
من فوراً نامه ها را دادم و او داخل اتاق شد و دیگر او را ندیدم و من این دو علامت را از ایشان دیدم تا این که در همین زمان کاروان قم وارد شدند. این کاروان با امام عسکری (عليه السلام) کار داشتند. آنها روز شهادت امام عسکری (عليه السلام) به سامرّاء رسیدند و با خبر شدند که آن حضرت به شهادت رسیده است. پی جوی جانشین ایشان شدند. مردم جعفر را به آنان معرّفی کردند. بزرگ قبیله با او صحبت کرد و شرح ماوقع را چنین گفت : ما از قم آمده ایم ، نامه هایی داریم ، اموالی داریم (سهم امام) و روش ما این بود که هر زمان خدمت امام می رسیدیم ، قبل از این که نامه ها را بخواند می فرمود چه کسی نامه ها را نوشته و مقدار پولی را که دراین همیان است میگفت ! ابوالادیان می گوید : وقتی بزرگ قبیله ، سخن از هَمیان { کیسه پول } به میان آورد ؛ من شرط سوّم یادم آمد. بزرگ قبیله به جعفر گفت : شما بگویید این نامه ها را چه کسی نوشته و داخل کیسه چقدر پول است ؟ جعفر رنگش متغیّر شد و برخاست و در حالی که لباس خود را تکان می داد گفت : ( یُریدُونَ مِناّ اَن نَعلَمَ الغَیب ) { عجب مردمی هستند } از ما توقّع علم غیب دارند. در همین حال از درون اتاق خادمی(ازسوی حضرت حجت) بیرون آمد و گفت : کاروانی که از قم آمده اند نامه هایی دارند که نویسندگان نامه چنین کسانی هستند و در میان همیان ، هزار دینار پول است که ده دینار آن سائیده شده ....
بزرگ قبیله اعتماد کرد و نامه ها و اموال را به او سپرد. ابوالادیان می گوید : من راحت شدم زیرا هر سه علامت را دیدم و فهمیدم که امام و ملجأ و مرجع ما بعد از امام عسکری (عليه السلام) همان کودک پنج ساله ی با هیبتی است که هم نماز بر جنازه ی پدر خواند ، هم جواب نامه های پدر را از من مطالبه کرد و هم خبر از محتویات همیان داد.
منابع:: بحارالانوار جلد 52 صفحه 67
برگرفته از تفسیر سوره یس از تالیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی صفحه 12 الی 14 ***************** اگر یک نفر را به اووصل کرد ی برای سپاهش تو سردارویاری **************** تدوین:خدیجه تاج بخشیان
بخش2 ادامه ماجرا کنار جنازه امام عسکری (ع) رسیدیم، جعفر پیش ایستاده و همراهان پشت سرش، با خود گفتم: دیگر کار از کار گذشت. جعفر چون قصد آن کرد که تکبیر بگوید، ناگهان پرده سفیدی که در حجره آویزان بود بلند شد. دیدم کودکی نورانی پیدا شد گندمگون و مجعد موی (صلوات الله علیه) و ردای جعفررا گرفته و کشید، و فرمود: «ای عمو! دور شو که من به نماز گزاردن بر پدر خود از تو سزاوارترم.» جعفر رنگ پریده کنار رفت ونمیدانست چه بگوید وشوکه شده بود و آن برگزیده خداوند غفار بر پدر عالی مقدارش نماز گزارد. و امام عسکری (ع) را در کنار مرقد پدر بزرگوارش، امام علی نقی (ع)، دفن کردند. سپس آن کودک خردسال و آن ولی ایزد متعال به من خطاب کرد که: «ای بصری!جوابهای نامه ها را بیاور.» جوابها را به او تقدیم کردم. ایشان رفتند به حجره و با خود گفتم : حمد و سپاس خدا را که دو علامت از علاماتی که امام عسکری(ع) به من فرموده بودند، ظاهر شد. فقط علامت همیان مانده است !! نزد جعفر آمدم و گفتم : این طفل که بود؟ گفت: من اصلا چنین کودکی را ندیدهام و نمیشناسم
پانوشت: 1)کمال الدین وتمام النعمه/شیخ صدوق/ج2ص475باب43حدیث25
*********************
اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری *************************** تدوین:خدیجه تاج بخشیان
ابوالادیان که یکی از کارگزاران حضرت امام. عسکری(ع) بود، میگوید:
به خدمت حضرت امام عسکری (ع) شتافتم.
آن حضرت را ناتوان و بیمار یافتم.
آن جناب چند نامه ای نوشته و به من داد و فرمود :
که این ها را به مداین برسان و به فلان و فلان از دوستان ما بسپار، و بدان که بعد از پانزده روز دیگر به
این بلده خواهی رسید و آواز نوحه از خانه خواهی شنید و مرا در غسل گاه خواهی دید.
ابوالادیان می گوید:
گفتم:
ای مولای من!
چون این واقعه روی دهد، حجت خدا و راهنمای ما که خواهد بود؟
فرمود:
«آن کسی که جواب نامه های مرا از تو طلب کند.»
گفتم:
بجز این ،هم نشانی بفرمایید.
فرمود:
«آن شخصی که بر من نماز گزارد، او حجت خدا و امام و راهنما و قائم به امر است بعد از من.»
پس نشانی دیگر از آن حضرت طلب نمودم،
فرمود:
«آن شخصی که خبر دهد به آنچه در همیان است.»
پس هیبت آن حضرت مرا مانع شد که بپرسم که چه همیان و کدام همیان و چه چیز است در همیان...
پس از سامرا بیرون آمده، نامه ها را به مداین رساندم و جواب آنها را گرفته و بازگشتم.
روز پانزدهم بود که داخل سر من رای (سامرا) شدم بر وجهی که آن حضرت به اعجاز آن خبر داده بود، آواز نوحه از خانه آن حضرت شنیدم و نعش آن امام بزرگوار را در غسل گاه دیدم.
برادرش، جعفر، را بر در خانه آن حضرت دیدم که مردم دورش جمع شده بودند و او را تعزیت می نمودند و جانشینی او را تبریک !!!
با خود گفتم که اگر امام بعد از حضرت امام حسن عسکری (ع) او باشد، پس امر امامت باطل خواهد بود، زیرا می دانستم که شراب می آشامد و قمار می بازد.
پس او را تعزیت نمودم. هیچ چیزی از من نپرسید و جواب نامه را نطلبید.
بعد از آن عقید خادم بیرون آمد و خطاب به جعفر گفت:
ای خواجه!
برادرت را کفن کردند، برخیز و بر او نماز بگزار.
جعفر برخاست و داخل آن خانه شد و شیعیان گریان وارد خانه شدند.
در آن حال امام (ع) را کفن کرده بودند.
جعفر پیش رفت که نماز بگزارد.
با خود گفتم:
عجبا!
اگر امام مردم. ، بیدین بشود، معلوم میشود که همواره دین از اول سست بوده است!!!
من هم دنبال جعفر به راه افتادم تا ببینم جریان به کجا منتهی میشود!
پی نوشت :
1_شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 475؛ باب 43، ح 25.
همچنین ر.ک: نیلی نجفی, منتخب الانوار المضیئة، ص 157؛ راوندی، قطب الدین، الخرائج والجرائح، ج 3، ص1101.
.#بسم_رب_المهدی/امام شناسی علت غیبت قسمت 6 . آخرين ذخيره خداوند؛
اگر هريك از پدران امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به شهادت ميرسيدند، امامي بود تا جانشين او شود
ولي با توجه به اينكه امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف آخرين فرد از پيشوايان معصوم براي هدايت انسانها است
اگر در زماني كه شرايط آماده نيست آشكار شود مانند پدرانش به شهادت ميرسد و زمي ن از حجت خدا خالي ميماند. شيخ مفيد مينويسد: اگر هريك از پدران او هنگام ظهور به شهادت ميرسيدند با حكمت الهی (خالي نبودن زمين از حجت خدا) منافات نداشت
و جانشيني جاي او مينشست ولي اگر امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف آشكار شود خونش را ميريزند
پاسخ: اگراداره برق یک شهر برای روشنایی کوچه ای،تیر چراغ برقی نصب کرد ولامپی به آن زد،
ولی بچه های کوچه با زدن سنگ لامپ را شکستند،مامور اداره لامپ دیگری می زند. چنانچه مجدداً بچه ها لامپ را هم بشکنند،باز اداره برق ،برای روشنایی محل اقدام به نصب لامپ دیگری می نماید. حال اگر برای بار سوم بچه های بی ادب لامپ را شکستند ،به احتمال بسیار زیاد،اداره برق تمایلی به نصب مجدد لامپ ندارد ،
اما به خاطر خواهش بزرگترها ورفاه حال اهالی آن کوچه ،ممکن است لامپ دیگری را نصب کند.
اما فکر می کنید اداره برق تا چه تعداد این کار را انجام دهد؟ در مورد بحث امام زمان(عج)ما نیز،حاکمان ستمگر ،یازده چراغ هدایت را شکستند . خداوند نیز چراغ دوازدهم را نگه داشت تا زمانی که مردم لیاقت وآمادگی بهره گیری از این چراغ هدایت را پیدا کنند
کتاب امامت.حجت الاسلام والمسلمین استاد قرائتی **************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش توسردارویاری ****************** با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
سالها پيش از تولد حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و پيشوايان معصوم عليهم السلام از غيبت او سخن ميگفتند. از زمان امام هادي عليه السلام رفت و آمد شيعيان با امام كم شد. اگر كسي با آن حضرت كار داشت به وسيلة نمايندگان حضرت و در برخي موارد از پشت پرده با امام سخن ميگفت. شيعيان كم كم براي غيبت آماده شده و آموختند كه بايستي به عالمان ديني يا وكيلان امام مراجعه نمايند. با شهادت امام حسن عسكري عليه السلام رابطه امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف با مردم قطع نشد
و مردم به واسطه نايبان خاص با ايشان در ارتباط بودند. در اين دوره غيبت كوتاه مدت شيعيان به رفت و آمد بيشتر با عالمان دين عادت كرده و براي غيبت بلند مدت حضرت آماده شدند. ***************** برگرفته ازمجله:امان با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
نهان زيستي و غيبت پيشوايان دين از سنتها و روشهاي خداوند است و در زندگي برگزيدگاني چون: ادريس، الياس، موسي، عيسي و خضر عليهم السلام اتفاق افتاده است.
امام صادق عليه السلام فرمود:
براي قائم ما غيبتي است كه مدت آن طولاني خواهد بود. راوي پرسيد: دليل اين غيبت چيست؟ امام پاسخ دادند: خداوند ميخواهد سنتهاي پيامبران، در پنهان زندگي كردن را در مورد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف جاري كند.(1)
پانوشت: 1)علل الشرایع ج1ص245باب179_ بحارالانوارج52ص90باب20ح3 **************** با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
بخش1 امامت امام عصر(عج)بنابر دلایلی درپس پرده ی غیبت آغازشد وتاکنون ادامه دارد. مهم ترین دلیل آن درخطر بودن جان آن امام بزرگواراست. چنانچه در ماجرای نمازگزاردن أن حضرت بر جنازه پدر اشاره شد، امام عصر درهمان کودکی به اذن خداوند اولین نشانه امامت را آشکارنمود وبرجنازه پدر نماز گزارد
جعفر از این ماجرا ناراحت شد و پیش خلیفه ی عبّاسی سعایت { سخن چینی ، تهمت زدن } و شکایت کرد
که چنین فرزندی در دودمان امام عسکری (عليه السلام) پیدا شده است . مامورین دولت داخل خانه ی امام (عليه السلام) ریختند که بچّه ای را که گزارش شده بود بیابند ،
امّا وی را ندیدند. بدین شکل امام زمان (عليه السلام) از نظر مردم غایب شدند.
از همان روز تا هفتاد سال ، غیبت صغری طول کشید و طیّ این مدّت چهار نفر نایب خاصّ ایشان بودند
که با مردم در ارتباط بودند و بعد از هفتاد سال غیبت کبری شروع شد و تا به حال بشر در فراق آن امام بزرگوار در سوز و گداز است و
به انواع گرفتاری ها و مصائب مبتلاست تا این که با ظهور باهرالنّور حضرتش این ظلم ها و بی عدالتی ها برطرف
و عالم بشریّت غرق در امن و امان شود ؛ اِن شاء الله. منبع:
برگرفته از تفسیر سوره یس از تالیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی صفحه 12 الی 14 ***************** اگر یک نفر را به اووصل کرد ی برای سپاهش تو سردارویاری **************** تدوین:خدیجه تاج بخشیان
سوال:: چرا امام حسن عسکری این سه نشانه رابه عنوان علامت جانشینی حضرت حجت(عج)معرفی می کند ؟ پاسخ: درمساله امامت و پیشوایی حضرت حجت(عج) موضوع شگفت آورتر ازهمه.این بود
که آنها با کودکی پنج ساله روبرو بودند که ادعا داشت که جانشین امام عسکری(ع) است.
البته امامت ورهبری در دوران کودکی فقط مختص امام زمان (عج) نبود بلکه امامان دیگری
همچون امام جواد (ع) هم این شرایط را دارا بودند . اما شرایط حاکم بر امامت حضرت مهدی(عج) این روند را به گونه ای دیگر رقم زدو تردیدهای شکننده ای را در ذهن شیعه پدید آورده
و کار امام حسن عسکری(ع) را مشکل ساخت.
ایشان نه فقط در سن و سالی کمتر از دیگر امامان به امامت رسید, بلکه به خاطر مصالحی که وجود داشت ولادتش نیز پنهانی بود. و تا زمان امامت ایشان, جز اندکی, جمال دل آرای او را ندیده بودند...او چگونه میتوانست خود را به اثبات برساند ؟!! بنابراین امام عسکری (ع) دو وظیفه مهم درقبال فرزند دلبندخویش داشتند: 1_حفظ جان امام ازگزند خلفا که درانتظارتولد ایشان بودندومهم ترازآن: 2 _اثبات امامت ایشان ومعرفی کردن وی به یاران ودوستان خود واین سه نشانه ای(1) که ازآن یادشدخود دلیلی محکم بر امامت این کودک پنج ساله بود.
پانوشت 1)سه نشانه: 1_کسی که برپیکرامام عسکری نمازبخواند. 2_کسی که جواب نامه ها را ازابوالادیان بخواهد. 3_کسی که از اموال وهمیان خبر دهد. تدوین:خدیجه تاج بخشیان
************!****** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری ****************** با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
اثبات امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف بخش2 درچنین شرایطی _که جزعده ای معدود ایشان راندیده بود_او باید حاضر میشد وامامت خود را به اثبات میرساند اما چگونه ؟!! آیا کسی حرف کودکی 5 ساله راقبول دارد ؟! پیشتر امام حسن عسکری (ع) این روز را پیش بینی کرده بود وتدابیری برای آن اندیشیده بود: مثلا طبق گفته ی تاریخ امام حسن عسکری (ع) قبل از شهادت خود سه نشانه وعلامت را برای یار دیرینه خود *ابوالادیان* بیان میکند
که هرکس هنگام شهادتش آن نشانه ها را داشته باشد او امام وجانشین وی خواهد بودآن سه نشانه از این قرار بودند: 1- کسی که بر پیکر امام نماز بخواند 2- کسی که جواب نامه ها را از ابوالادیان طلب کند 3- کسی که از اموال وهمیان خبر دهد همانگونه که شاهد خواهیم بودزمان شهادت امام حسن عسکری (ع) امام زمان (عج) نشانه ها یی از خود نشان میدهد...
ماجرایی که ده ها تن شاهد وجود مقدس امام زمان (عج) بودند ونشانهای بارز امامت ایشان رادیدند وآن را قبول داشتند. ******************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری ********************* با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
ماجرای نماز گزاردن حضرت حجة (عج) بر جنازه پدر بزرگوارش:
بخش1 نخستین اقدام حضرت مهدی در آغاز امامت:
در یک روایت شیخ صدوق آن را به صورت مفصل از زبان «ابوالادیان» یکی از خدمت کاران خانه و متصدی امور نامه های امام عسکری گزارش کرده است. (1) منبع اصلی:تنها منجی
ابوالادیان که یکی از کارگزاران حضرت امام. عسکری(ع) بود، میگوید: به خدمت حضرت امام عسکری (ع) شتافتم. آن حضرت را ناتوان و بیمار یافتم. آن جناب چند نامه ای نوشته و به من داد و فرمود : که این ها را به مداین برسان و به فلان و فلان از دوستان ما بسپار، و بدان که بعد از پانزده روز دیگر به این بلده خواهی رسید و آواز نوحه از خانه خواهی شنید و مرا در غسل گاه خواهی دید. ابوالادیان می گوید: گفتم: ای مولای من! چون این واقعه روی دهد، حجت خدا و راهنمای ما که خواهد بود؟ فرمود: «آن کسی که جواب نامه های مرا از تو طلب کند.» گفتم: بجز این ،هم نشانی بفرمایید. فرمود: «آن شخصی که بر من نماز گزارد، او حجت خدا و امام و راهنما و قائم به امر است بعد از من.» پس نشانی دیگر از آن حضرت طلب نمودم، فرمود: «آن شخصی که خبر دهد به آنچه در همیان است.» پس هیبت آن حضرت مرا مانع شد که بپرسم که چه همیان و کدام همیان و چه چیز است در همیان...
پس از سامرا بیرون آمده، نامه ها را به مداین رساندم و جواب آنها را گرفته و بازگشتم. روز پانزدهم بود که داخل سر من رای (سامرا) شدم بر وجهی که آن حضرت به اعجاز آن خبر داده بود، آواز نوحه از خانه آن حضرت شنیدم و نعش آن امام بزرگوار را در غسل گاه دیدم. برادرش، جعفر، را بر در خانه آن حضرت دیدم که مردم دورش جمع شده بودند و او را تعزیت می نمودند و جانشینی او را تبریک !!! با خود گفتم که اگر امام بعد از حضرت امام حسن عسکری (ع) او باشد، پس امر امامت باطل خواهد بود، زیرا می دانستم که شراب می آشامد و قمار می بازد. پس او را تعزیت نمودم. هیچ چیزی از من نپرسید و جواب نامه را نطلبید. بعد از آن عقید خادم بیرون آمد و خطاب به جعفر گفت: ای خواجه! برادرت را کفن کردند، برخیز و بر او نماز بگزار. جعفر برخاست و داخل آن خانه شد و شیعیان گریان وارد خانه شدند. در آن حال امام (ع) را کفن کرده بودند. جعفر پیش رفت که نماز بگزارد. با خود گفتم: عجبا! اگر امام مردم. ، بیدین بشود، معلوم میشود که همواره دین از اول سست بوده است!!! من هم دنبال جعفر به راه افتادم تا ببینم جریان به کجا منتهی میشود!
پی نوشت
1)شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 475؛ باب 43، ح 25. همچنین ر.ک: نیلی نجفی, منتخب الانوار المضیئة، ص 157؛ راوندی، قطبالدین، الخرائج والجرائح، ج 3، ص1101.
ادامه دارد........ ******************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری ******************* با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
ترس و وحشت از امام زمان و ظهور آن حضرت، عوامل مختلفی دارد؛ ترسیم تصویری خشن و چهرهای غضبناک از امام دوازدهم میتواند دلیلی برای این مسأله باشد. دلیل دیگر این مسأله عدم شناخت حضرت و حوادث عصر ظهور است؛ چرا که تصور این گونه افراد بر این است که اگر حضرت بیاید، آنها را از دم تیغ میگذراند؛ از این رو از ظهور حضرت میترسند و گاهی هم با جسارت چنین بر زبان میآورند: «دوست ندارم حضرت ظهور کند، چون آدم گنهکاری هستم و اگر حضرت ظهور کند مرا میکشد». گویا این افراد هیچ اطلاع و معرفتی درباره حضرت مهدی علیهالسلام نداشته، پندار باطلی را از او که مظهر رحمت، رأفت و عطوفت الهی است دنبال میکنند؛ این در حالی است که او به امر خدا برای نجات انسانها و راهنمایی آنها به سعادت و کمال ظهور میکند. او همانند طبیب مهربانی است که بدیها و تباهیها را از جامعه انسانی دور میکند او با اجرای عدالت، منافع و امکانات را در اختیار همه قرار داده، جلوی ظلم و ستم را میگیرد. در دوران او، امنیت و آرامش فراگیر شده، برکات زمین آشکار میگردد و رشد علم به حد اعلای خود میرسد. با این وصف، ظهور او، باید آرزوی هر انسانی باشد. پایان مبحث بیم یاامید ******************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
طرح یک سوال؟؟؟ چگونه می توان پذیرفت که امام زمان*عجل الله* بتواننددرسن کودکی عهده دارامامت شوند؟
به پاسخ این سوال توسط استاد قرائتی توجه نمایید:
فِلَش و کامپیوتر
"امامت_در_کودکی"
شما یک فِلَش را در نظر بگیرید. یک فلزی که یک سانت در یک سانت بیشتر حجم ندارد، به محض اتصال به کامپیوتر می توان اطلاعات را به آن منتقل کرد و حتی اطلاعات یک کتابخانه را در آن جای داد.
حالا اگر برای کسی سئوال باشد که امام زمان (علیه السلام) چگونه در کودکی به امامت رسید؟ می گوییم : «این فِلَش که «ساخته دست انسان» است می تواند اطلاعات بسیاری را به محض اتصال، دریافت و ذخیره کند. حال، آیا خداوند نمی تواند علم را از امام به فرزندش منتقل نماید؟!»(تمثیلات استادقرائتی) *********************** اگریک نفر رابه اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
اثبات امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف بخش2 درچنین شرایطی _که جزعده ای معدود ایشان راندیده بود_او باید حاضر میشد وامامت خود را به اثبات میرساند اما چگونه ؟!! آیا کسی حرف کودکی 5 ساله راقبول دارد ؟! پیشتر امام حسن عسکری (ع) این روز را پیش بینی کرده بود وتدابیری برای آن اندیشیده بود: مثلا طبق گفته ی تاریخ امام حسن عسکری (ع) قبل از شهادت خود سه نشانه وعلامت را برای یار دیرینه خود *ابوالادیان* بیان میکند که هرکس هنگام شهادتش آن نشانه ها را داشته باشد او امام وجانشین وی خواهد بودآن سه نشانه از این قرار بودند: 1- کسی که بر پیکر امام نماز بخواند 2- کسی که جواب نامه ها را از ابوالادیان طلب کند 3- کسی که از اموال وهمیان خبر دهد همانگونه که شاهد خواهیم بودزمان شهادت امام حسن عسکری (ع) امام زمان (عج) نشانه ها یی از خود نشان میدهد...ماجرایی که ده ها تن شاهد وجود مقدس امام زمان (عج) بودند ونشانهای بارز امامت ایشان رادیدند وآن را قبول داشتند. ******************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری ********************* با مباحث مهدویت با ما همراه باشید.
اثبات امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف بخش1
یکی ازمسائلی که میتوان از طریق آن وجود مقدس امام زمان (عج) را به اثبات رساند ماجرای شهادت پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری واتفاقات همراه آن است همانطور که میدانیم و از روایت ها و حکایت های تاریخی به روشنی به دست می آید, سال ها پیش از آن که هشتم ربیع الاول سال260 هجری فرا رسد,
پیشوایان معصوم و به ویژه واپسین فرستاده خداوند, پیامبر خاتم,(ص) امامت آخرین حجّت الهی, حضرت مهدی(عج) را نوید داده بودند. با شهادت یازدهمین پیشوای شیعیان در هشتم ربیع الاول سال 260 هجری (1) در حالی که بیش از پنج بهار(2) از عمر آخرین ذخیره الهی سپری نشده بود,
فصل بهره مندی انسان ها از امام ظاهر به پایان رسید. و در پی آن دورانی بسیار مهّم در زندگی پیروان اهل بیت پیش آمد. این دوران همزمان با دو رخ داد مهمّ آغاز شد : نخست: رسیدن آخرین حجّت الهی به مقام امامت؛ دیگر: قرار گرفتن آن حضرت در پرده پنهان زیستی. اگر چه برگزیدگانی از شیعه برای این مرحله آمادگی کامل داشتند, اما می بایست هر دو رخداد (امامت و غیبت)برای عموم شیعیان به اثبات برسد,
چرا که حضرت مهدی(عج) نخستین روز امامت را در حالی آغاز کرد, که جز افرادی اندکّ که پیش ازآن دردوره امام عسکری (ع) ایشان رادیده بودند(3) کسی اورا ندیده بود.
********************** اگر یک نفر را به اووصل کردی
برای سپاهش تو سردارویاری ********************* با مباحث مهدویت با ما همراه باشید. پی نوشت:
1- شیخ کلینی، کافی، ج1، ص503.
2- شیخ مفید, الارشاد, ج2, ص339 3- ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2, صص 384 و 457
امام عصر*عج الله تعالی*درسپیده دم جمعه نیمه شعبان سال255هجری قمری (1 )در
شهرسامرا دیده به جهان گشودند.
نام.پدربزرگوارایشان امام حسن عسکری *علیه السلام*می باشد. ومادربزرگوارایشان نرجس خاتون می باشد. امام حسن عسکری *علیه السلام* درسال260هجری قمری به شهادت رسیدند.
وامامت امام عصر *عجل الله* درسن5سالگی آغازمیگردد.
1_کافی کلینی ج1ص514 .
*********************** اگریک نفر رابه اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
داستان ولادت نور بخش دوم2⃣ (حکیمه خاتون می گوید: ) پس از اقامه نماز افطار کردم و خوابیدم. سحرگاه برای انجام نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست. پس از تعقیب نماز دوباره خوابیدم که پس از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم دیدم نرجس نیز بیدار است ولی هیچگونه علامتی در وی مشهود نیست . نزدیک بود که در وعده ی امام (علیه السلام) تردید کنم که ناگهان امام (علیه السلام)در مکانی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند : عمه : تعجیل مکن که وقت نزدیک است! همین که صدای مبارک امام حسن عسکری (علیه السلام) را شنیدم مشغول خواندن. سوره *الم سجده* و *یس* شدم. در این موقع نرجس با حال اضطراب از خواب برخاست . من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم : آیا درخود چیزی احساس می کنی؟ گفت : آری. گفتم : ناراحت مباش و دل قوی دار،این همان مژده است که به تو دادم. اندکی بعد صاحب الامر *سلام الله* علیه متولد شد آن ماه پاره را دیدم که مواضع هفتگانه سجده را روی زمین گذاشته و ذکر حق می گوید. او را در آغوش گرفتم در حالی که بر خلاف نوزادان دیگر از آلایش ولادت پاک و پاکیزه بود. در این هنگام امام عسکری (علیه السلام) صدا زد : عمه جان ! فرزندم رانزد من بیاور و او را نزد پدر بزرگوارش بردم او را به سینه چسبانید و زبان در دهانش گذارد و دست بر چشم و گوش او کشید و فرمود: فرزندم با من حرف بزن! آن مولود مسعود گفت : شهادت میدهم به وحدانیت پروردگار و رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) سپس بر امیرالمومنین(علیه السلام) و ائمه طاهرین (علیه السلام) درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید دیدگان گشود و سلام کرد. امام(علیه السلام) فرمود : عمه جان: او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من برگردان. او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد، سپس او ا پیش امام حسن عسکری (علیه السلام)برگردانیدم.)
( بخاری ،ج51،ص2)
منابع: کتاب چشم به راه حضرت مهدی علیه السلام /اندیشه قم
اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردار و یاری
. قوم موسی(ع) چهل سال آواره بودند. صبح هرچه راه میرفتند بازهم شب که میخواستند بخوابند سر جای اولشان بودند و سرگردان شده بودند.
همین بلا هم سر ما آمده است. موسی(ع) امام زمین بود و ما دنبال امام زمان(عج) هستیم. ما هم چهل سال که نه، بیشتر از هزار و صد سال است که سرگردانیم. " إِلى مَتى أَحارُ فیکَ. یا مَوْلاىَ" (فرازی از دعای ندبه) یعنی: تا چه زمان حیران تو باشم ای مولای من؟!
یعنی: این حیرانی بنی اسماعیل را هم گرفت. امّا فرق بنی اسماعیل با بنی اسرائیل این است که اول، کاری که بنی اسماعیل کرد خیلی بدتر از بنی اسرائیل بود. آنها چه کسانی را کشتند و بنی اسماعیل چه کسانی را کشتند!؟ دوم، قوم موسی(ع) الگویی نداشتند امّا بارها پیامبر(ص) فرمودند: هزاران آیه در قرآن دربارهٔ بنی اسرائیل است عبرت بگیرید، شما تکرار نکنید. ولی آنها عبرت نگرفتند. اوضاع بنی اسماعیل خیلی بدتر است و تمام این خونریزی ها که کردند عین آیهٔ "فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ" است.
بسم_رب_المهدی/امام شناسی داستان ولادت نور بخش اول حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی (علیه السلام) نقل می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا خواست و فرمود : عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد . عرض کردم : مادر این فرزند مبارک کیست؟
فرمود : نرجس. گفتم : فدایت شوم اثری از حاملگی در این بانوی گرامی ندیدم! فرمود : برای همین می گویم نزد ما باش. وارد خانه شدم سلام کردم
بانوی عالی مقام نرجس خاتون آمد کفش از پای من بیرون آورد و گفت: ای بانوی من شب بخیر! گفتم: بانوی من و خاندان ما تویی! گفت: نه، من کجاو این مقام بزرگ؟ گفتم : دخترجان امشب خدواند پسری به تو عنایت می فرماید که سرور دوجهان خواهد بود. تا این کلام ازمن شنید با کمال حجب و حیا نشست.
ادامه دارد....
منبع :کتاب چشم به راه حضرت مهدی علیه السلام /اندیشه قم
اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردار و یاری
چطورمیشود دربرابر همه دستورهای دوست به جای *چرا* فقط وفقط بگوییم: *چشم* بگوییم: *سمعا وطاعتا*
نجات در اطاعت است اطاعت ریشه درمحبت داردومحبت ازشناخت سرچشمه می گیرد. رازسرسپردگی رمز دل دادگی یک کلام است: شناخت وشناخت وشناخت
اللهم عرفّنی اللهم عرفّنی اللهم عرفّنی هم بکوش تا دانا شوی وبه مقام خدا ورسول و امام عارف گردی وهم ازخدا دانش همراه معرفت را بطلب. کوشش وتلاش ازما برکت ورحمت ازخدا ****************** اگر یک نفر را به اووصل کردی برای سپاهش تو سردارویاری
تفاوت علم و معرفت قسمت دوم راوي ميگويد كه خدمت حضرت صادق(ع) رسيدم. ديدم حضرت بسيار منقلب است و اشک ميريزد؛ فکر کردم چه اتفاق ناگواري براي جعفربنمحمد(ع) افتاده که اينقدر حالش عجيب است. گفتم كه يابنرسولالله نگرانتان شدم؛ اين چه حاليست؟ اين چه روزگاري است؟ فرمودند كه کتاب جفر را مطالعه ميکردم، رفتم در عمق درد غربت و غيبت مهدي(؛ رفتم در شناخت، عرفان و شوق به مهدي. ببينيد، شناخت در همهي مراحل يکي نيست. عرفان و شناختي که حضرت صادق(ع) را به چنان اشك و اندوهي وا ميدارد، با شناختي که ما به آن ميرسيم، هرگز يکسان نيست. عرفان در وجود است و مراتب وجود يکسان نيست؛ اما در هر مرتبهاي که باشيم، عرفان غير از علم حصولي و ذهني است. پس وقتي ميگوييم کسي که امامزمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است، منظور شناخت صوري، ظاهري و رسمي نيست؛ بلكه منظور شناخت وجودي، حضوري و ذوقي است که اين نوع شناخت و عرفان، تنها با کتاب خواندن و حديث حفظ کردن حاصل نميشود؛ بلکه براي به دست آوردن آن، علاوه بر علوم حصولي، بايد به تهذيب، تزکيه، مجاهده و تلاش پرداخت. خلاصه اينکه دقت در مضمون عرفان و "لَم يعرف"، اين رمز را به من و شما ميدهد که منظور از شناخت، شناخت شناسنامهاي نيست. دانستن اينکه امام کيست و پدر و مادرش چه كساني بودهاند، کجا به دنيا آمده، کجا رفته، کجا غايب شده و کجا رؤيت شده است، چهرهي مباركش به چه شكلي است، لازم است؛ اما آن شناختي نيست كه از ما خواستهاند. در حقيقت، عرفان، مرتبهي کمال انساني است. همان حضور، چشيدن، وصل و رسيدن است؛ ولي همان طور كه گفتيم اين مرتبهي کمال، در همگان يکسان نيست. مراحل و مراتب د ارد. شناخت امام در حقيقت، اشراف به منزلت وجودي امام است؛ اشراف به کيفيت وجودي امام است. اين اشراف هم اشراف صوري نيست؛ بلكه اشراف وجودي است. مثلاً کسي که ميداند سيمي برق دارد، هرگز به آن دست نميزند؛ کسي که ميداند و ميشناسد سمّي کشنده است، امكان ندارد آن را بخورد؛ اما کودک با اينکه ميداند و مادرش به او گفته است فلان چيز خطر دارد، يعني علم دارد، چون به خطر، شناخت و يقين دروني ندارد، ممكن است سم را بخورد! پس شناخت امامزمان در حقيقت قرار گرفتن وجود در جاذبههاي وجودي امامزمان است. دقت کنيد که صحبت از وجود، درون و باطن است؛ اعم از فعل، صفت و انديشه.
امام حسن عسكري(ع) از پدران بزرگوارشان نقل كردهاند: "مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً." کسي که بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. منظور از "لَمْ يَعْرِفْ" کدام نوع شناخت است که به مرگ جاهليت منجر ميشود؟ يا نقطهي مقابل آن: چگونه شناختي مرگ در اسلام را به ارمغان ميآورد؟
اگر ما بخواهيم اين حديث را صوري و ظاهري تعبير کنيم، هيچ کس به مرگ جاهليت نميميرد! به خاطر اينکه خيلي راحت ميتوان از نظر ظاهري و شناسنامهاي امام را شناخت. اگر منظور از شناخت، شناخت ظاهري امام است که نه آنهايي که دل پيامبر را شکستند، نه آنهايي که در خانهي عصمت را سوزاندند، نه آنهايي که ريسمان بر گردن علي(ع) انداختند، نه يزيديان، نه ياران معاويه، نه بنيعباس و نه بنياميه- لعنةاللهعليهمأجمعين-، هيچ کدام به مرگ جاهليت نمردند؛ چون امامِ زمانِ خود را ميشناختند! .پس جريان چيست؟ چگونه بايد امام را بشناسيم؟ اين شناخت زيبا و نوراني به چه كيفيت است؟ اثرات اين شناخت چيست که به دوري از مرگ جاهليت و رسيدن به مرگ توحيدي منجر ميشود؟ اصلاً مراد از معرفت چيست؟ آيا منظور از شناخت و معرفت، شناخت علمي و دانستن مشخصات امامزمان(عج)است؟ شناخت علمي است؟ يا منظور عرفان است؟ دقت کنيد! يکي از اشتباهاتي که متأسفانه شيطان توانسته با تلبيساتش آن را به خوردِ من و شما بدهد، مترادف معرفي كردن دو لفظ "علم" و "عرفان" (دانايي و دارايي) است؛
در حالي كه اين دو تنها شباهتهايي دارند و همين تفکيک آنها را سخت کرده است.
زماني فرد "علم" دارد و دلش به اين علم خوش است؛ در صورتي که متوجه نيست آنچه انسان را به وادي توحيد، نبوت، معاد و امامت وارد ميکند، عرفان است؛ نه علم صوري!
اگر علم حصولي، ما را در اين واديها وارد ميکرد، نبايد در ميان كساني كه اطلاعات خوبي از امامزمان دارند، افرادي پيدا ميشدند که با وجود اين علم، مشرک يا کافر هستند .
پس بايد بين اين دو را تفکيک داد و دانست علم مفهومي است و عرفان مفهومي ديگر.
براي فهم معناي معرفت،باید بدانيم:
"معرفت نسبت به چيزي عبارت است از وجدان آن، که يک امر ذهني و فکري نيست.
به عنوان مثال، وقتي ما چيزي را ميچشيم و شيريني آن را ادراک ميکنيم، فهم اين شيريني از طريق تصور آن نيست؛
بلکه وقتي شيريني را ميچشيم، به واقعيت آن دسترسي پيدا ميکنيم، نه اينکه تنها صورت ذهني آن در ما حاضر شود.
ما وجداناً بين چشيدنِ شيريني و تصور آن تفاوت ميگذاريم و اين حقيقت را تصديق ميکنيم که
فهم شيريني، تنها وقتي برايمان حاصل ميشود که به مرحلهي چشيدنِ آن برسيم.
پس تصور، فرع بر درک و شناخت است؛ به طوري که اگر راه درک و وجدان چيزي براي کسي بسته شود،
امکان تصور صحيح از آن هم برايش وجود ندارد.
در ادراکات غير حسي هم همين طور است.
مثلاً «حريت و آزادي» واقعيتي است که همهي انسانها آن را درک ميکنند و با واقعيت آن به خوبي آشنا هستند.
حريت از راه حواس پنجگانه قابل ادراک نيست، بلکه تنها وقتي فهميده ميشود که وجدان شود و
اگر کسي بخواهد با تصورات خود آن را بشناسد، به حقيقت آن نخواهد رسيد